انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال

سرفصل مطالب

تحلیل تکنیکال، یک روش ارزیابی و پیش‌بینی قیمت‌ احتمالی ارزهای دیجیتال است که در فرایند  خرید ارز دیجیتال به شما کمک می‌کند تا ضمن توجه به تاریخچه قیمت‌ها و حجم معاملات سرمایه گذاری ایمن‌تری داشته باشید.

انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال شامل الگوهای سر و شانه، دو قله و دو دره، مثلث‌ها، کانال‌ها و پرچم‌ها هستند که به تحلیل قیمت‌ها می‌پردازد. در ادامه بیشتر در مورد جزئیات انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال صحبت خواهیم کرد.

معرفی 9 الگوی کاربردی در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین روش‌ها در پیش‌بینی و تحلیل بازارهای مالی است. این روش بر پایه‌ بررسی و تحلیل قیمت‌ها و حجم معاملات در گذشته برای پیش‌بینی حرکات آتی بازار بنا شده است. تحلیل تکنیکال به سرمایه‌گذاران و معامله‌گران کمک می‌کند تا با استفاده از ابزارهای گوناگون و نمودارها، روندها و الگوهای قیمتی را شناسایی کنند و تصمیمات معاملاتی هوشمندانه‌تری اتخاذ کنند.

در این روش، مفاهیم و ابزارهای مختلفی مورداستفاده قرار می‌گیرد که هر کدام از آن‌ها به نوبه‌ خود نقش مهمی در تحلیل و پیش‌بینی بازار دارند. در ادامه به بررسی و معرفی انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال پرداخته خواهد شد.

این الگوها به تحلیل‌گران کمک می‌کنند تا نقاط ورود و خروج مناسب را در معاملات تشخیص دهند و استراتژی‌های مؤثری برای سرمایه‌گذاری اتخاذ کنند. در فرایند آموزش ترید تک تک این الگوها رو می‌آموزید.

تصویری از الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال

موارد زیر انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال هستند:

  1. الگوهای بازگشتی

در لیست معرفی مهم‌ترین الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال، الگوهای بازگشتی یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط بازگشت روند قیمت ارز دیجیتال را شناسایی کنند. این الگوها نشان‌دهنده تغییر جهت احتمالی در روند فعلی بازار هستند. از معروف‌ترین الگوهای بازگشتی می‌توان به الگوی سر و شانه، الگوی دو قله و دو دره، و الگوی کف و سقف دوقلو اشاره کرد.

الگوی سر و شانه شامل سه قله است که قله‌ی میانی (سر) بالاتر از دو قله‌ی دیگر (شانه‌ها) قرار دارد. این الگو به‌عنوان یک نشان‌دهنده‌ی تغییر روند صعودی به نزولی شناخته می‌شود. هنگامی که قیمت خط گردن (خطی که شانه‌ها را به هم متصل می‌کند) را می‌شکند، احتمال بازگشت روند قوی‌تر می‌شود.

الگوی دو قله و دو دره نیز از دیگر الگوهای بازگشتی معروف هستند. در الگوی دو قله، قیمت دو بار به سطح مقاومت مشابهی برخورد می‌کند و پس از آن به سمت پایین بازمی‌گردد. این الگو نشان‌دهنده ضعف خریداران و احتمال تغییر روند به نزولی است. بالعکس، الگوی دو دره نشان‌دهنده‌ی تلاش خریداران برای بازگرداندن قیمت به سطح حمایت مشابهی است که بعد از برخورد دوم، احتمال تغییر روند به صعودی افزایش می‌یابد.

همچنین برای درک بهتر این پارامترها، لازم است که بدانید مهم‌ترین اندیکاتور‌ها در تحلیل تکنیکال کدام‌اند؟

  1. الگوهای ادامه‌دهنده

الگوهای ادامه‌دهنده از الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال که به الگوهایی گفته می‌شود که نشان‌دهنده ادامه‌ی روند فعلی پس از یک دوره‌ی کوتاه‌مدت توقف یا اصلاح هستند. این الگوها به معامله‌گران این امکان را می‌دهند که با اعتماد بیشتری به ادامه‌ی روند موجود نگاه کنند و تصمیمات معاملاتی مناسب‌تری بگیرند. از معروف‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده می‌توان به الگوی مثلث، پرچم و مستطیل اشاره کرد.

الگوی مثلث خود به سه نوع مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی تقسیم می‌شود. در مثلث متقارن، دو خط روند به سمت هم همگرا می‌شوند که نشان‌دهنده‌ی تعادل میان خریداران و فروشندگان است. در نهایت، قیمت از یکی از خطوط روند خارج می‌شود و به احتمال زیاد روند قبلی را ادامه می‌دهد. در مثلث صعودی، خط مقاومت افقی و خط حمایت صعودی است که نشان‌دهنده‌ی قدرت بیشتر خریداران است. بالعکس، در مثلث نزولی، خط حمایت افقی و خط مقاومت نزولی است که نشان‌دهنده‌ی قدرت بیشتر فروشندگان است.

الگوی پرچم نیز از الگوهای ادامه‌دهنده محبوب است که پس از یک حرکت قوی صعودی یا نزولی شکل می‌گیرد. این الگو شامل یک پرچم و یک میله است که نشان‌دهنده‌ی دوره‌ی کوتاه‌مدت توقف یا اصلاح در روند است. پس از شکستن پرچم، روند قبلی با قدرت بیشتری ادامه می‌یابد. الگوی مستطیل نیز نشان‌دهنده‌ی یک دوره‌ی تراکم قیمت است که پس از خروج قیمت از مستطیل، روند قبلی ادامه پیدا می‌کند.

تصویری از انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال
  1. الگوهای شمعی

الگوهای شمعی یا کندل‌استیک یکی از محبوب‌ترین و پرکاربردترین ابزارها در تحلیل تکنیکال هستند که به کمک آن‌ها می‌توان حرکات قیمت را با دقت بیشتری تحلیل کرد. این الگوها از شکل‌ها و ترتیب‌های مختلف شمع‌ها (کندل‌ها) تشکیل شده‌اند که هرکدام نشان‌دهنده‌ی روان‌شناسی بازار و رفتار معامله‌گران هستند. از مهم‌ترین الگوهای شمعی می‌توان به الگوی چکش، ستاره صبحگاهی، مرد آویزان و الگوی دوجی اشاره کرد.

الگوی چکش به‌عنوان یک الگوی بازگشتی صعودی شناخته می‌شود که در پایان روند نزولی ظاهر می‌شود. این الگو شامل یک بدنه کوچک و سایه‌ی بلندی در پایین بدنه است که نشان‌دهنده‌ی تلاش خریداران برای بازگرداندن قیمت به سمت بالا است. بالعکس، الگوی مرد آویزان نیز در پایان روند صعودی ظاهر می‌شود و نشان‌دهنده‌ی احتمال تغییر روند به نزولی است.

الگوی ستاره صبحگاهی یک الگوی بازگشتی صعودی است که از سه شمع تشکیل شده است: شمع نزولی بزرگ، شمع کوچک (ستاره) و شمع صعودی بزرگ. این الگو نشان‌دهنده‌ی تغییر جهت از نزولی به صعودی است و معمولاً در پایان یک روند نزولی ظاهر می‌شود. الگوی دوجی نیز از الگوهای مهم شمعی است که نشان‌دهنده‌ی عدم تصمیم‌گیری میان خریداران و فروشندگان است و به‌عنوان نشانه‌ای از تغییر احتمالی روند در نظر گرفته می‌شود.

  1. الگوهای هارمونیک

الگوهای هارمونیک از جمله پیشرفته‌ترین و دقیق‌ترین الگوهای تحلیل تکنیکال هستند که بر پایه‌ی نسبت‌های فیبوناچی شکل می‌گیرند. این الگوها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط ورود و خروج دقیقی را در بازار شناسایی کنند و بر اساس آن‌ها تصمیمات معاملاتی هوشمندانه‌تری بگیرند. از مهم‌ترین الگوهای هارمونیک می‌توان به الگوی گارتلی، الگوی خفاش و الگوی پروانه اشاره کرد.

الگوی گارتلی یکی از قدیمی‌ترین و معروف‌ترین الگوهای هارمونیک است که توسط H.M. Gartley معرفی شده است. این الگو شامل پنج نقطه‌ی کلیدی است که نسبت‌های فیبوناچی خاصی را بین این نقاط حفظ می‌کنند. این الگو نشان‌دهنده‌ی یک دوره‌ی اصلاح قیمتی است که پس از آن روند قبلی ادامه می‌یابد.

الگوی خفاش نیز از الگوهای محبوب هارمونیک است که توسط Scott Carney معرفی شده است. این الگو شامل چهار موج اصلی است که هر کدام نسبت‌های فیبوناچی خاصی را حفظ می‌کنند. الگوی خفاش نشان‌دهنده‌ی یک اصلاح قیمتی عمیق‌تر نسبت به الگوی گارتلی است و به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط بازگشت قیمتی دقیقی را شناسایی کنند.

ضمن این نکات، الگوی پروانه نیز از دیگر الگوهای هارمونیک است که نسبت به الگوهای گارتلی و خفاش پیچیده‌تر است. این الگو شامل چهار موج اصلی است که نسبت‌های فیبوناچی دقیق‌تری را حفظ می‌کنند. الگوی پروانه نشان‌دهنده‌ی پایان یک روند قیمتی و آغاز روند جدید است و به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که با دقت بیشتری نقاط ورود و خروج را تعیین کنند.

تصویری از انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال
  1. الگوهای حجمی

الگوهای حجمی به تحلیل حرکات حجم معاملات در کنار حرکات قیمت می‌پردازند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا قدرت و اعتبار روندها را بهتر درک کنند. حجم معاملات به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل تکنیکال، بیانگر میزان علاقه و توجه معامله‌گران به یک دارایی خاص است. از مهم‌ترین الگوهای حجمی می‌توان به الگوی حجم تعادلی (OBV)، شاخص جریان پول (MFI) و الگوی واگرایی حجم اشاره کرد.

الگوی حجم تعادلی (On-Balance Volume یا OBV) یکی از ساده‌ترین و پرکاربردترین الگوهای حجمی است که توسط Joe Granville معرفی شده است. این الگو به بررسی تغییرات حجم معاملات در طول زمان می‌پردازد و به معامله‌گران کمک می‌کند تا روندها و نقاط بازگشت قیمتی را شناسایی کنند. در این الگو، افزایش حجم معاملات در جهت روند نشان‌دهنده‌ی قدرت روند و کاهش حجم معاملات نشان‌دهنده‌ی ضعف روند است.

شاخص جریان پول (Money Flow Index یا MFI) نیز از الگوهای مهم حجمی است که به تحلیل جریان نقدینگی در بازار می‌پردازد. این شاخص بر اساس قیمت و حجم معاملات محاسبه می‌شود و به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط خرید و فروش را بر اساس جریان نقدینگی شناسایی کنند. هنگامی که MFI به سطوح پیش‌فروش یا پیش‌خرید می‌رسد، احتمال تغییر روند قیمتی افزایش می‌یابد.

الگوی واگرایی حجم نیز به بررسی تغییرات حجم معاملات در مقایسه با حرکات قیمت می‌پردازد. هنگامی که قیمت به نقاط جدیدی می‌رسد؛ اما حجم معاملات کاهش می‌یابد، این الگو نشان‌دهنده‌ی ضعف روند و احتمال تغییر جهت آن است. بالعکس، هنگامی که قیمت به نقاط جدیدی می‌رسد و حجم معاملات افزایش می‌یابد، این الگو نشان‌دهنده‌ قدرت روند و ادامه‌ی آن است.

  1. الگوهای فیبوناچی

الگوهای فیبوناچی از دنباله‌ی ریاضی فیبوناچی الهام گرفته شده‌اند و به‌عنوان ابزاری برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت مهم در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شوند. این الگوها به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط برگشت قیمت را پیش‌بینی کنند و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند. از مهم‌ترین ابزارهای فیبوناچی می‌توان به سطوح اصلاحی فیبوناچی، خطوط گسترش فیبوناچی و فن فیبوناچی اشاره کرد.

سطوح اصلاحی فیبوناچی به معامله‌گران کمک می‌کنند تا سطوح احتمالی حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. این سطوح به درصدهای 23.6٪، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 100٪ تقسیم می‌شوند و نشان‌دهنده‌ی نقاطی هستند که در آن‌ها احتمال برگشت قیمت وجود دارد. معامله‌گران از این سطوح برای تعیین نقاط ورود و خروج و همچنین قرار دادن دستورات توقف ضرر استفاده می‌کنند.

خطوط گسترش فیبوناچی به معامله‌گران کمک می‌کنند تا سطوح قیمت آینده را بر اساس حرکت‌های قبلی بازار پیش‌بینی کنند. این خطوط به درصدهای 161.8٪، 261.8٪ و 423.6٪ تقسیم می‌شوند و نشان‌دهنده‌ی نقاطی هستند که در آن‌ها احتمال رسیدن قیمت به آن‌ها وجود دارد. این ابزار به‌ویژه برای معامله‌گران روندی بسیار مفید است.

فن فیبوناچی نیز ابزاری است که از خطوط مورب برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌کند. این خطوط به زاویه‌های مختلفی کشیده می‌شوند و به معامله‌گران کمک می‌کنند تا نقاط کلیدی در روند بازار را شناسایی کنند. استفاده از فن فیبوناچی به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که با دقت بیشتری نقاط بازگشت قیمت را پیش‌بینی کنند.

تصویری از انواع الگوهای کاربردی در تحلیل تکنیکال
  1. الگوهای قیمتی کلاسیک

الگوهای قیمتی کلاسیک یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین روش‌های تحلیل تکنیکال هستند که به معامله‌گران کمک می‌کنند تا حرکات آینده‌ی قیمت را پیش‌بینی کنند. این الگوها از طریق بررسی الگوهای تکراری در نمودار قیمت تشکیل می‌شوند و شامل الگوهای مثلث، سر و شانه، کانال‌های قیمت و الگوی فنجان و دسته هستند.

الگوهای مثلث به سه نوع متقارن، صعودی و نزولی تقسیم می‌شوند. مثلث متقارن از خطوط همگرا تشکیل شده و نشان‌دهنده‌ی تعادل نیروهای خریدار و فروشنده است. در نهایت، قیمت از یکی از خطوط مثلث خارج می‌شود و روند قبلی را ادامه می‌دهد. مثلث صعودی نشان‌دهنده‌ی قدرت بیشتر خریداران و احتمال ادامه‌ی روند صعودی است، درحالی‌که مثلث نزولی تعیین‌کننده قدرت بیشتر فروشندگان و احتمال ادامه‌ی روند نزولی است.

الگوی سر و شانه شامل سه قله است که قله‌ی میانی (سر) بلندتر از دو قله‌ی دیگر (شانه‌ها) است. این الگو به‌عنوان یک الگوی بازگشتی شناخته می‌شود و هنگامی که قیمت خط گردن را می‌شکند، احتمال تغییر روند افزایش می‌یابد. بالعکس، الگوی سر و شانه معکوس نشان‌دهنده‌ی تغییر روند نزولی به صعودی است.

کانال‌های قیمت نیز از الگوهای مهم قیمتی هستند که شامل دو خط موازی هستند و قیمت در داخل این کانال‌ها نوسان می‌کند. این الگو به معامله‌گران کمک می‌کند تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند و نقاط ورود و خروج مناسب‌تری را پیدا کنند. الگوی فنجان و دسته نیز از الگوهای صعودی محبوب است که شامل یک بخش گرد (فنجان) و یک بخش اصلاحی کوچک (دسته) است و نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی روند صعودی پس از یک دوره‌ی اصلاح است.

  1. الگوهای الیوت

امواج الیوت یکی از پیشرفته‌ترین و پیچیده‌ترین نظریه‌های تحلیل تکنیکال است که توسط رالف نلسون الیوت معرفی شده است. این نظریه بر این اصل استوار است که حرکات بازار به‌صورت الگوهای موجی تکرار می‌شوند و این الگوها می‌توانند برای پیش‌بینی حرکات آینده‌ی بازار استفاده شوند. امواج الیوت شامل دو نوع موج اصلی است: امواج انگیزشی و امواج اصلاحی.

امواج انگیزشی شامل پنج موج است که در جهت روند اصلی حرکت می‌کنند. این امواج به سه موج پیش‌رونده (موج‌های 1، 3 و 5) و دو موج اصلاحی (موج‌های 2 و 4) تقسیم می‌شوند. این پنج موج نشان‌دهنده‌ی یک دوره‌ی کامل حرکت قیمت در جهت روند اصلی است و پس از آن، بازار وارد فاز اصلاحی می‌شود.

امواج اصلاحی شامل سه موج است که برخلاف جهت روند اصلی حرکت می‌کنند. این امواج به دو موج پیش‌رونده (موج‌های A و C) و یک موج اصلاحی (موج B) تقسیم می‌شوند. این سه موج جریان‌ساز یک دوره‌ی اصلاح قیمت است که پس از آن، بازار دوباره وارد فاز انگیزشی می‌شود.

نظریه‌ی امواج الیوت به معامله‌گران کمک می‌کند تا ساختار حرکات بازار را بهتر درک کنند و بر اساس آن نقاط ورود و خروج دقیق‌تری را تعیین کنند. این نظریه به‌ویژه برای تحلیل‌های بلندمدت و شناسایی روندهای کلی بازار بسیار مفید است.

  1. الگوهای ترکیبی

الگوهای ترکیبی شامل ترکیبی از چندین الگوی تکنیکال مختلف هستند که به معامله‌گران کمک می‌کنند تا تحلیل جامع‌تر و دقیق‌تری از بازار داشته باشند. این الگوها به معامله‌گران امکان می‌دهند که از ترکیب ابزارهای مختلف بهره ببرند و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند. از مهم‌ترین الگوهای ترکیبی می‌توان به الگوی قیمتی و حجمی، الگوی فیبوناچی و میانگین متحرک، و الگوی شمعی و امواج الیوت اشاره کرد.

الگوی قیمتی و حجمی به تحلیل هم‌زمان حرکات قیمت و حجم معاملات می‌پردازد و به معامله‌گران کمک می‌کند تا قدرت و اعتبار روندها را بهتر درک کنند. این الگو به‌ویژه برای شناسایی نقاط بازگشت قیمت بسیار مفید است. به‌عنوان‌مثال، زمانی که یک الگوی قیمتی بازگشتی همراه با افزایش حجم معاملات مشاهده می‌شود، احتمال تغییر روند افزایش می‌یابد.

الگوی فیبوناچی و میانگین متحرک نیز از ترکیب دو ابزار مهم تکنیکال بهره می‌برد. این الگو به معامله‌گران کمک می‌کند تا سطوح حمایت و مقاومت را با دقت بیشتری شناسایی کنند و از میانگین‌های متحرک برای تأیید این سطوح استفاده کنند. این ترکیب الخصوص برای شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب بسیار مفید است.

الگوی شمعی و امواج الیوت نیز به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که حرکات قیمت را با دقت بیشتری تحلیل کنند و نقاط بازگشت قیمت را بهتر شناسایی کنند. این الگو به‌ویژه برای تحلیل‌های کوتاه‌مدت و میان‌مدت بسیار مفید است و به معامله‌گران کمک می‌کند تا تصمیمات معاملاتی دقیق‌تری بگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *